حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی خواجوی با اشاره به جایگاه «ضالّ» به عنوان یکی از اسماء الهی اظهار داشت: همانگونه که خداوند «هادی» است و هدایت میکند، «ضالّ» نیز هست؛ چنان که در آیۀ «یهدی لمن یشاء و یضلّ لمن یشاء» بیان شده است. اما گمراهی در نظام الهی، جدا از اراده و مشیت او نیست و همه مخلوقات ـ حتی اموری که شرّ جلوه میکنند ـ در نهایت خیر محض هستند.
وی افزود: از خیر محض جز خیر سر نمیزند؛ همانگونه که از کوزه، آنچه درون آن است میریزد. گاهی ما با نگاه جزئینگر، رویدادی را شرّ میپنداریم، اما در کلاننگری الهی، همان اتفاق زمینهساز شناخت دشمن و رشد انسان میشود؛ مانند ماجرای هبوط حضرت آدم (ع) که به شناخت دشمن و بیداری بشر انجامید.
استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: زیبایی در سختترین شرایط خود را نشان میدهد؛ مانند همسر فرعون که در کنار بزرگترین طاغوت زمان، به ایمان و تعالی رسید. یا گوسفند که با خوردن نامرغوبترین علوفه، بهترین غذاها را تولید میکند.
وی به نقش «نفس مسوّله» در تزیین گناه پرداخت و گفت: نفس مسوّله، بدیها را در نظر انسان زیبا و پذیرفتنی جلوه میدهد و با رنگآمیزی دینی، زشتیها را میپوشاند؛ همانگونه که برادران یوسف (ع) عمل ناشایست خود را توجیه کردند یا سامری گوسالهپرستی را ترویج نمود.
حجتالاسلام و المسلمین خواجوی تأکید کرد: شیطان نیز موجودی مُضِل است و خداوند گاه انسان را به خود وا میگذارد تا آزمایش شود، اما این هنر انسان است که در برابر وسوسههای شیطان مقاومت کند و با ایستادگی در برابر نفس اماره، به مراتب عالی انسانی و حتی فراتر از فرشتگان دست یابد.
وی یادآور شد: انسان تنها موجودی است که توان رسیدن به درجات یا سقوط به حضیض را دارد و همین جایگاه منحصربهفرد او در نظام آفرینش است.
استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: یکی از اسماء الهی، «ضالّ» است؛ همان طور که خداوند «هادی» است و هدایت می کند، همان گونه خداوند، گمراه هم می کند؛ «یهدی لمن یشاء و یضلّ لمن یشاء»؛ همان گونه که انبیاء و اولیای الهی هدایت می کنند، همان گونه کار شیطان، گمراه کردن است. هر چیزی که خداوند خلق کرده است، خیر محض است. مولانا اینچنین می سراید:
هر چه آن خسرو کند، شیرین کند چون درخت تین که جمله تین کند
هر کجا خطبه بخواند بر دو ضدّ همچو شیر و شهدشان کابین کند
با دم او می رود عین الحیات مرده جان باید چون او تلقین کند
مرغ جان ها با قفس ها برپرند چونک بنده پروری آیین کند
وی افزود: از خیر محض، جز خیر محض سر نمی زند؛ «از کوزه برون همان تراود، که در اوست» خداوند خیر محض است؛ از این رو تمام مخلوقات او خیر هستند؛ اما شاید اگر ما جزئی نگر باشیم، در ابتدا شر به نظر بیاید؛ اما در واقع، خیر است. وقتی ما مراجعه می کنیم به آیات قرآن، داستان حضرت آدم، و خلقت ایشان، به آنجایی که ابلیس انسان را گمراه کرد، از آن میوه ممنوعه خورد و سبب شد آدم از بهشت بیرون رانده شد، همین خیر محض بوده است که باعث شد که انسان دشمن خود را بشناسد. انسان بفهمد که با چه کسی طرف است؛ چه بسا اگر این اتفاق نمی افتاد، ما دشمن خود را نمی شناختیم. به قول شیخ محمود شبستری
هر آن چیزی که در عالم عیان است چون عکسی ز آفتاب آن جهان است
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست که هر چیزی به جان خویش نیکوست
تجلی گه جمال و گه جلال است رخ و زلف آن معانی را مثال است
صفات حق تعالی لطف و قهر است رخ و زلف بتان را زان دو بهر است
حجتالاسلام و المسلمین خواجوی خاطرنشان کرد: شاید اگر در خال، متمرکز بشوم، چیزی جز سیاهی نبینم، اما اگر آن خال را روی صورت زیبا و چشم و ابرو ببینم، می بینم که آن خال است که به آن صورت زیبایی می بخشد.
گو بیایند و ببینند و ازین پس نزنند خوبرویان پری چهره دم از زیبایی
وی یادآور شد: وقتی خداوند متعال بخواهد برای کسانی که ایمان آوردند، همسر فرعون را مثال می زند. فرعون خدای شیاطین و خدای بت پرستان و خدای بدی ها است. اینکه یک زن در کنار تمام بدی ها بتواند رشد کند، این است که زیبایی دارد. در بدترین شرایط، بهترین نتیجه را گرفت.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: وقتی قرآن به زیبایی می خواهد مثال بزند، خداوند می فرماید: به گوسفندها نگاه کنید که زیبایی دارند. در حالی که آهوها هستند؛ گوسفندها به صحراها می روند و می چرند، و آغل می روند و می خوابند؛ چه زیبایی دارند! در صورتی که گوسفندها بدترین غذاها را می خورد و بهترین غذاها را که شیر است، می دهد. تمام وجود گوسفند و گاو قابل استفاده است. این، یعنی جمال و زیبایی! جمال و زیبایی یعنی در بدترین شرایط، بهترین نتیجه را بگیری.
وی اضافه کرد: دانش آموزی که امکانات ندارد و معلم آنچنانی ندارد و در مدرسه اش یک تخته سیاه هم نیست، درس می خواند و نفر اول می شود و برای کشور عزیز باعث افتخار می شود، این است که زیبایی دارد؛ نه آن دانش آموزی که پدرش همه امکانات را فراهم کرده است، اما در امتحانات نتیجه خوب نمی گیرد.
حجتالاسلام و المسلمین خواجوی خاطرنشان کرد: قرآن درباره حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا» (مریم: ۳۱) انسان باید اینگونه باشد. اما اگر می خواهیم اینگونه باشیم، شرطش آن است که بتوانیم از وسوسه های شیطان عبور کنیم.
وی بیان کرد: در وجود ما نفسی به نام نفس مسوّله است. نفس مسوله انسان را به زشتی امر نمی کند بلکه اغوامی کند و زشتی ها را خوب، جلوه می دهد. نفس مسّوله تمام خصوصیات روانی هر کس را شناسایی می کند؛ ولی می داند هر کس از چه چیزهایی خوشش می آید، این نفس، هر کس را درونی ما است، می داند که هر شخص را از چه راهی باید به دام انداخت، او روان شناس ماهری است، لذا چیزی که ظاهرش همان است که ما می پسندیم، رنگ و لعاب دین به آن می دهد و همه سمومات را پشت آن رنگ و لعاب دینی پنهان می کند و به صورت یک تابلو زرین در می آورد. این، کار نفس مسوّله است.
استاد حوزه علمیه ابراز کرد: وقتی برادران یوسف تصمیم گرفتند او را به چاه اندازند، در نزد خود این کار را پسندیده می دانستند، آن که گفت: یوسف را می کشیم، تصمیم بدی بود، اما دیگران نشستند و مشورت کردند و سپس گفتند: او را به چاه می اندازیم، وقتی به چاه انداختیم: «یخلو لکم وجه ابیکم و تکونوا من بعده قوما صالحین» حضرت یعقوب علیه السلام هم به آنان فرمود: «بل سوّلت لکم انفسکم اءمرا»، آن نفس مسوله به چاه انداختن برادرتان را برای شما زیبا جلوه داد.
وی اضافه کرد: سامری وقتی که گوساله پرستی را ترویج می کند، می گوید: «سولت لی نفسی» بعضی از شواهد قرآنی تأیید می کند که سامری آدم بزرگی بود و گفت: «قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لی نَفْسی» (طه: ۹۶) او آدم معمولی نبود؛ نظیر همان که: «و اتل علیهم نباء الذی آتیناه آیاتنا فانسلخ منها» او نظیر بلعم و امثال او بود. خدای سبحان به او معنویتی داده بود اما لایق نبود؛ از این رو از همین معنویت، بساط گوساله پرستی را ترویج کرد و گفت: «سوّلت لی نفسی».
حجتالاسلام و المسلمین خواجوی خاطرنشان کرد: وقتی ابلیس آدم و حوا را خواست بفریبد، ابتدا آن بدی را برای آنها زیبا جلوه داد و گفت: می دانید چرا خدا به شما گفت از این شجره ممنوعه نخورید؟ چون شما عمر جاودانه پیدا می کنید. خدا فکر می کرد شما دوست ندارید که همیشه در بهشت بمانید.
وی ادامه داد: نفس مسوله، گناه را زیبا نشان می دهد، سپس نفس اماره انسان را به ارتکاب گناه می کشاند؛ مادامی که انسان بدی را بدی ببیند، به طرف آن بدی نمی رود. مادامی که انسان گناه را زشت ببیند، به طرف انجام آن نمی رود. من اول گناه را زیبا می بینم، بعد به طرف آن می روم.
استاد حوزه علمیه یادآور شد: شیطان مضل است و یکی از اسماء الهی هم مضل است. به این معنا من که هدایت انبیاء و اولیاء را ندیدم، خدا من را رها می کند. رها کردن هدایت، یعنی گمراه شدن. در کتاب های عرفانی می خوانیم که ابلیس:
یک سگ است و در هزاران می رود هر که در وی رفت، او او می شود.
وی اضافه کرد: طلبه ها در ادبیات می خوانند که عدد روی بند است؛ جایی که اینچنین باشد، دلالت بر مبالغه می کند. شیطان یک سگ است و در هزاران می رود. یعنی در آن واحد می تواند هزاران نفر را وسوسه کند. «هر که در وی رفت»، شیطان در وجود هر کسی که برود، آن شخص تغییر ماهیت می دهد. تنها موجودی که در آتش جهنم می سوزد، شیطان است و بس. و در بهشت، انسان است و بس. شیطان تنها موجودی است که در آتش جهنم می سوزد. اگر بگویی انسان های بسیاری که کافر هستند و منافقین که در آتش جهنم هستند، می سوزند، می گوییم آنها انسان نیستند و شیطان شده اند. قرآن از منافق تعبیر به شیطان می کند: «اذا خلوا الی شیاطینهم»؛ شاعر می گوید: ای برادر تو همه اندیشه ای.
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
حجتالاسلام و المسلمین خواجوی خاطرنشان کرد: این هنر انسان است که اگر بتواند در مقابل آن ابلیس بایستد و وسوسه نشود، می تواند به هدایت برسد و به جایگاه بلندی دست یابد. اینکه انسان اشرف مخلوقات است، از همین راه است؛ شیطان ما را از خدا دور می کند؛ وقتی انسان از خدا دور افتاد، عشقی در او شعله می کشد. اینکه انسان از درجات پایین بتواند به فرشته بودن دست یابد، فقط از انسان ساخته است.
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
وی افزود: بیان شد که یکی از اسم های الهی مُضِلّ است. نه به این معنا که خداوند مستقیما گمراه می کند؛ بلکه این ابلیس است که گاهی وسوسه می کند و انسان این توانایی را دارد که جلوی وسوسه او بایستد؛ همان طور که همسر فرعون در بدترین شرایط، بهترین نتیجه را گرفت.




نظر شما